گلفروش
رفتم نشستم کنارگلفروش گفتم : برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟
گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ، با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟ گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم ...
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۲ ساعت 19:4 توسط محمد
|
واسه کسی که دوستش دارید بجنگید،چه جنگی از این بهتر؟!